ارتقاء روزافزون جمعيت و لزوم بهبود تغذيه و در نتيجه بهداشت جسمي و ديوانه مردم، نياز روزافزون مملكت به غذاي مطلوب و كافي را طلب مي نمايد كه در اين راستا تامين پروتئين حيواني موضوع نياز جامعه از اهميت خاصي برخوردار ميباشد چرا كه پروتئين حيواني در مقايسه با پروتئين گياهي دارنده شباهت بيشتري با ساختار بدني انسان بوده و امكان جذب بيشتري دارد .
از طرفي با توجه به افزايش فرايند مصرف شهري و روي آوردن قشرهاي متعددي از جمعيت مولد روستاها به سوي مراكز صنعتي و در نتيجه كاهش ظرفيت توليدي دست اندركاران كشاورزي و دامپروري بخصوص در بخش روستائي، اختلال فقدان مواد غذايي بويژه فرآوردههاي دامي كه ركن با اهميت احتياجات غذايي را تشكيل ميدهند قادر است در آيندهاي خير چندان بدور بصورت مسئلهاي وخيم دامنگير اجتماع گردد و فرارو گريز از اين حساس براي مرزو بوم امكانپذير نخواهد بود مگر با توكل بر بازده اكثر و خوبتر كارداران توليد، كه با بكارگيري روشهاي علمي و منطقي امكانپذير مي باشد . آنچه كه در اينجا بايد ذكر نمود اين ميباشد كه عملكرد در جهت زدودن سوء تغذيه صرفاً به مضمون ارتقا توليد، يا بعبارت ديگر جنبه يه خرده قضيه نيست، بلكه كارايي براي بهبود شاخصهاي كيفي تغذيه يا برقراري امنيت غذايي در تراز اشخاص هم امري اساسي ميباشد . چرا كه رژيم غذايي متعادل بايد داراي مقادير كافي انرژي، پروتئين، چربي، املاح و ساير مواد مغذي باشد هم اكنون اين مواد ميتواند منشاء گياهي يا حيواني داشته باشد و در اين ميان زيرا غذاهاي گياهي بدليل عدم تناسب اسيد آمينه جانور در پروتئين آنها با نيازهاي انسان، به تنهايي كافي نبوده و وجود منابع غذايي حيواني در كنار آنها امري اجتنابناپذير هست . گوشت طيور بعنوان يك مرجع غني پروتئين در سالهاي اخير بطور وسيعي در تغذيه آدم مورد استفاده قرار گرفته و در عمده موردها هم به سرعت جايگزين گوشت قرمز شده است كه علت اين امر ميتواند به عامل پذيرش گوشت طيور به وسيله اكثريت مردم و نياز كمتر رويش طيور نسبت به ساير رشتهها به سرمايه باشد و از طرفي نيز بايد اظهار كه طيور نسبت به بقيه دامها از نظر توان تبديل مواد خوراكي به مواد غذايي قابل مصرف آدم درجه بهتري را دارند . كه در ساليان اخير در اكثر كشورهاي دنيا مصرف گوشت طيور به سرعت جايگزين گوشت بقيه دامها شده بطوريكه ايجاد گوشت طيور در مقايسه با گاو و گوسفند رقم قابل ملاحظهاي را بخود اختصاص داده هست كه در اين در بين نيز رشد بوقلمون خويش دارنده ويژگيهاي قابل طرحي است . نگهداري بوقلمون از دوران سلطنت شاه عباس صفوي در جمهوري اسلامي ايران مرسوم گرديده كه ابتدا ارامنه به رشد بوقلمون پرداختهاند اما ابعاد در استانهاي گيلان، آذربايجان ، خراسان و اصفهان هم عدهاي به اين عمل پرداختهاند . اگرچه رويش بوقلمون در مقايسه با پرورش ساير طيور پيشرفت كمتري نشان داده البته در حالا حاضر رويش صنعتي آن شروع گرديده و چنانچه بازار فروش قابل قبولي براي آن مهيا گردد اين حرفه نيز همانند بقيه رشتههاي رشد طيور مورد عشق سرمايهداران خواهد بود . در وضعيت كلي بوقلمون پرندهاي هست كه داراي جثه درشت بوده و بطور معمول وزن پرنده نر در سنين بلوغ در نژادهاي درشت جثه حدود 14-10 كيلوگرم و پرنده ماده 8-7 كيلوگرم هست و در نژادهاي كوچك جثه وزن نرها حدود 8 كيلوگرم و وزن مادههاي حدود 5 كيلوگرم ميباشد . طبق نظر كارشناسان تغذيه، مصرف گوشت بوقلمون در متعادل نگهداشتن وزن بدن بشر و تعادل اسيدهاي آمينه يكي از موثرترين غذاهاست بعلاوه گوشت بوقلمون دارنده بالاترين ميزان پروتئين و كمترين اندازه كلسترول هست . و سرشار از ويتامينهاي گروه B از گزاره نياسين و ريبوفلاوين بوده و قابليت و امكان هضم بالايي داشته و جهت تغذيه كودك ها و نوجوانان پيشنهاد گرديده ميباشد . رويش در بوقلمون يك عدد از صفات مهمي كه در برنامههاي اصلاح نژادي بوقلمون در نظر گرفته ميشود صفت رشد ميباشد كه پديده پيچيدهاي ميباشد و اكثر زمان ها بعنوان ارتقاء در ميزان و وزن بدن در طي يك زمان هنگامي مختص تعريف مي شود . اين ارتقاء مي تواند ناشي از تكثير سلولهاي بدن، ارتقا حجم آنها و تجمع مواد غير سيتوپلاسمي همانند چربي باشد . پرورش بعضا از بافتها همچون پوست عمدتاً ناشي از ارتقا در تعداد سلولهاست درحال حاضر آنكه بافتهاي عصبي، ماهيچهاي و استخواني فقط با افزايش در حجم سلول رشد مينمايند و تغيير و تحول وزن بافت چربي و پلاسماي خون با اخذ مواد بيولوژيكي سازمان نيافته از خون انجام مي گيرد . وراثت پذيري پرورش يا ارتقاء وزن در بوقلمون بالاست براين اساس انتخاب براي اين صفات كاملاً اثرگذار ميباشد و در راستي بوقلمونهاي مدرن پرندگاني هستند كه رشد سريعي داراهستند . يار با اندازه رويش بهبود صفات ظاهري بدن نيز اهميت فراواني دارد و توجه به صورت سينه منجر به ساخت سينههاي تماما گران قدر و ماهيچهاي شده مي باشد . تنوع در پرورش طيور ناشي از عواملي همچون توارث، مصرف خوراك، وضعيت محيطي و جنس ميباشد . صفت رشد توارث چند ژني دارد كه دست كم يك عدد از ژنهاي در دست گرفتن كننده آن متعلق به متاع ميباشد . در مورد هر حيواني بروز بضاعت و توان ژنتيكي از حيث رشد نيازمند دسترسي به مواد خوراكي كافي ميباشد در غير اين چهره بضاعت ژنتيكي آن از لحاظ رشد پايين حجابي از فقر غذايي پوشيده ميگردد . از طرفي فاكتورهاي فيزيكي نظير مرتبه حرارت ، نور، رطوبت، استرس و غيره با تاثير بر روندهاي فيزيولوژيكي بدن، پرورش را زير تاثير قرار ميدهند لذا به خواسته دسترسي به پرورش عالي در بوقلمون دامنههاي مطلوبي براي اين عوامل تعريف شده كه تثبيت كارداران در آن دامنهها، خودرو بيولوژيكي بدن بوقلمون را در جهت بروز توانايي رويش خويش حفاظت مي كند . در اكثر حيوانها نرها رويش بيشتري نسبت به مادهها دارند كه بوقلمون هم از اين قاعده پيروي مي نمايد و اين مسئله ناشي از تفاوتهاي ژنتيكي دربين دو كالا و وجود برخي از دست اندركاران متعلق به متاع موثر در رشد و تاثير هورمونهاي جنسي است و در وضعيت كلي نرها در سن 8 هفتگي به 20% وزن 24 هفتگي و در سن 16 هفتگي به 60% آن ميرسند و اين نسبت براي مادهها به ترتيب 25% و 70% مي باشد . به لحاظ مي رسد طيوري كه ساق و ران كوتاه داشته و از لحاظ وزني در حد قابل قبولي باشند از حيث گوشتي بودن نيز مطلوب خواهند بود . و تاثير والد نر در انتقال فاكتور عرض سينه به نتاج بخش اعظم از والد ماده مي باشد . توليدمثل در بوقلمون مرحله پايين توليدمثل (تعداد تخم، وزن تخم، باروري، جوجهدرآوري و قدرت زنده ماندن) كه عمدتاً در گلههاي پرورشي بوقلمون مشاهده ميگردد منجر به بالا بودن هزينه ساخت جوجه بوقلمون يك روزه مي گردد به اين ترتيب پيدا كردن روشهايي كه رشد دهندگان تجاري بوقلمون بوسيله آن ها بتوانند توان توليدمثلي بوقلمون را از لحاظ ژنتيكي ارتقا دهند و در عين حال صفات مربوط به رويش نيز در حد ايدهالي باقي بماند فراوان واجب و مهم ميباشد . توسعه تلقيح مصنوعي در بوقلمون كاملاً غير منتظره بوده و در سال 1937 جمعآوري موفقيتآميز مني از بوقلمون گزارش گرديد و بيست سال آنگاه زماني بوقلمونهاي سينه پهن به وجود آمدند تكنيك تلقيح تصنعي براي باروري قليل آنها قضيه اعتنا قرار گرفت . يك عدد از عامل ها مهمي كه در بازده توليد مثلي بوقلمون بسيار اصلي هست پديده كرچي مي باشد و تعيين بر عليه كرچي يكي از اهداف اساسي برنامههاي اصلاحي ميباشد و تلاشهاي متعددي براي برگرداندن بوقلمونهاي ماده به ايجاد مجدد تخم رخ ميگيرد و بوقلمونهاي كرچ از گله حذف ميگردند . بازده مصرف خوراك در بوقلمون دو ادله مشخصي كه در استفاده از خوراك طيور وجود دارااست يك عدد نيازهاي غذايي و ديگري بازده مصرف خوراك مي باشد و بازده مصرف خوراك مشخص و معلوم مي نمايد كه بوقلمون چه مقدار از خوراك را به بافتهاي بدني يا تخم تبديل مينمايد كه اين دستور نيز بستگي به نيازهاي غذايي پرنده و حصول مواد مغذي از جيره داراست كه ممكن ميباشد ذيل تاثير جيره قرار گيرد و در كل راندمان مصرف غذا صفت پيچيدهاي ميباشد كه عموماً بصورت «نسبت ارتقا وزن و يا اين كه توليد تودهاي تخم به اندازه غذا مصرف شده» تعريف مي شود و در هر رخ ضريب تبديل خوراك عكس آن ميباشد . هر مدل ارتقاء در بازده طعام و يا اين كه كاهش در ضريب تبديل طعام بيان كنده بهبود در بازده خوراك خواهد بود . امروزه نيز عليرغم اهميت زياد صفات تغذيهاي، اصلاحگران عملكرد بيشتري را براي گزينش جهت بهبود سرعت پرورش و تركيب بدن مبذول ميدارند كه اين دستور ناشي از وجود رابطه ژنتيكي كار كشته در بين راندمان تبديل طعام و سرعت رشد مي باشد . ضمن اين كه اندازهگيري وزن بدن در مقايسه با مصرف انفرادي خوراك به مراتب آسانتر ، با جزييات بيشتر و ناچيز هزينهتر مي باشد . از طرف ديگر پيشرفت ژنتيكي براي خصوصيات جنازه و پرورش نيز، به ادله بالا بودن توارثپذيري آنان سريعتر ميباشد . در كل نرها از لحاظ بازده مصرف خوراك نسبت به مادهها خوبتر ميباشند و همينطور آميختهها نسبت به والدين خالص خود بازده بهتري داراهستند و طيوران با بازده مصرف خوراك خوب تر داراي مكانيسم جذب رودهاي كارآمدتري هستند . مقايسه واريتهها و سويههايي كه اوزان بدني متفاوتي دارا هستند نشان مي دهد كه اصلي ترين بوقلمونها با كمترين مصرف غذا به ازاي هر واحد ارتقاء وزن، به وزن مورد حيث ميرسند مادههاي اصلاحي خوراك بيشتري را جهت ارتقاء وزن مصرف مي كنند . ارتقاء راندمان غذايي با سرعت پرورش همبستگي فراوان شديدي دارااست و از طرفي راندمان سويههاي بزرگتر بيشتر بوده و كوچكترين سويهها كمترين بازده را در استفاده از طعام نشان مي دهند . بوقلمونهاي نر از نظر بازده غذايي كارآيي بهتري داشته و نياز آن ها به پروتئين به ازاي هر كيلوگرم از ارتقاء وزن بدن نسبت به بوقلمونهاي ماده كمتر ميباشد . از لحاظ تاثير دما بر مصرف خوراك مشخص شده ميباشد كه وقتي دما به 5/37 درجه سانتيگراد برسد مصرف طعام به طور معنيداري كاهش مييابد و زماني دما به 10 جايگاه سانتيگراد نزول ميكند مصرف غذا به طور معنيداري افزايش مييابد . بوقلمونهايي كه رشد سريعتري دارند نسبت به آنهايي كه پرورش كندتري داراهستند هم در درون و نيز در دربين سويهها كارآيي بيشتري در تبديل غذا به گوشت دارا هستند . . تغيير و تحول تركيب تن با ارتقا وزن مطالعات بر روي تركيبات بدني بوقلمون (كه تحت تاثير مال و سن قرار دارد) نشان مي دهد كه درصد آلايش يافته تن با ارتقا سن پرنده بخش اعظم ميشود در همين درحال حاضر درصد ماهيچههاي سينه هم ارتقاء يافته و بر بر خلاف آن درصد ماهيچه پا كاهش مي يابد . در موقعيت كلي درصد گوشت بدن در نرها با افزايش سن عمده شده و در مادهها اثبات باقي ميماند . با ارتقاء وزن تن مقدار استخوان در نرها 10% و در مادهها 5% كاهش مي يابد . رابطه وزن تن با صفات توليدمثلي ارتقاء ميزان پرورش پرنده و به طبع آن افزايش وزن اثرات مختلفي را بر روي راندمان توليدمثلي داراست و همبستگيهاي ژنتيكي اين صفات در دامنه صفر تا خيلي منفي متعدد ميباشد اما بطور بي آلايش ميتوان اذعان كرد كه در نرها با ارتقاء وزن بدن توان توليد مثلي كاهش مييابد كه شايد برهان آن به مشكلها جفتگيري برگردد و در مادهها نيز با افزايش وزن ايجاد تخم كم مي شود . مشكلها پا در بوقلمون اختلال ضعف پا بصورت خميدگي بيروني يك يا اين كه هر دو مفصل پا ديده گرديده ميباشد و از زمانيكه صنعت رشد بوقلمون در سال 1940 گسترش پيدا كرد تشخيص داده شده ميباشد . برخي از مشكلها پا در بوقلمون منشا موروثي داراهستند بنابراين در برنامههاي تصحيح نژادي مي بايست كنار گذاشته شوند . بايستي دقت داشت بوقلمونهايي كه پرورش سريعي داراهستند عمده مستعد ناهنجاريهاي پا هستند شيوع اين دسته ناهنجاريها در نرها عمده بوده و علت آن را معمولاً به زيادي وزن در اين متاع نسبت مي دهند . كه در نرها در حدود 1/16% و در مادهها 8/4% مي باشد كه از سن 8-6 هفتگي شروع مي شود . و بعد به تدريج ارتقاء مييابد و در لاينهاي سنگين وزن شيوع اين مشكلها عمده از لاينهاي سبك وزن مي باشد .
ارتقاء روزافزون جمعيت و لزوم بهبود تغذيه و در نتيجه بهداشت جسمي و ديوانه مردم، نياز روزافزون مملكت به غذاي مطلوب و كافي را طلب مي نمايد كه در اين راستا تامين پروتئين حيواني موضوع نياز جامعه از اهميت خاصي برخوردار ميباشد چرا كه پروتئين حيواني در مقايسه با پروتئين گياهي دارنده شباهت بيشتري با ساختار بدني انسان بوده و امكان جذب بيشتري دارد .
از طرفي با توجه به افزايش فرايند مصرف شهري و روي آوردن قشرهاي متعددي از جمعيت مولد روستاها به سوي مراكز صنعتي و در نتيجه كاهش ظرفيت توليدي دست اندركاران كشاورزي و دامپروري بخصوص در بخش روستائي، اختلال فقدان مواد غذايي بويژه فرآوردههاي دامي كه ركن با اهميت احتياجات غذايي را تشكيل ميدهند قادر است در آيندهاي خير چندان بدور بصورت مسئلهاي وخيم دامنگير اجتماع گردد و فرارو گريز از اين حساس براي مرزو بوم امكانپذير نخواهد بود مگر با توكل بر بازده اكثر و خوبتر كارداران توليد، كه با بكارگيري روشهاي علمي و منطقي امكانپذير مي باشد . آنچه كه در اينجا بايد ذكر نمود اين ميباشد كه عملكرد در جهت زدودن سوء تغذيه صرفاً به مضمون ارتقا توليد، يا بعبارت ديگر جنبه يه خرده قضيه نيست، بلكه كارايي براي بهبود شاخصهاي كيفي تغذيه يا برقراري امنيت غذايي در تراز اشخاص هم امري اساسي ميباشد . چرا كه رژيم غذايي متعادل بايد داراي مقادير كافي انرژي، پروتئين، چربي، املاح و ساير مواد مغذي باشد هم اكنون اين مواد ميتواند منشاء گياهي يا حيواني داشته باشد و در اين ميان زيرا غذاهاي گياهي بدليل عدم تناسب اسيد آمينه جانور در پروتئين آنها با نيازهاي انسان، به تنهايي كافي نبوده و وجود منابع غذايي حيواني در كنار آنها امري اجتنابناپذير هست . گوشت طيور بعنوان يك مرجع غني پروتئين در سالهاي اخير بطور وسيعي در تغذيه آدم مورد استفاده قرار گرفته و در عمده موردها هم به سرعت جايگزين گوشت قرمز شده است كه علت اين امر ميتواند به عامل پذيرش گوشت طيور به وسيله اكثريت مردم و نياز كمتر رويش طيور نسبت به ساير رشتهها به سرمايه باشد و از طرفي نيز بايد اظهار كه طيور نسبت به بقيه دامها از نظر توان تبديل مواد خوراكي به مواد غذايي قابل مصرف آدم درجه بهتري را دارند . كه در ساليان اخير در اكثر كشورهاي دنيا مصرف گوشت طيور به سرعت جايگزين گوشت بقيه دامها شده بطوريكه ايجاد گوشت طيور در مقايسه با گاو و گوسفند رقم قابل ملاحظهاي را بخود اختصاص داده هست كه در اين در بين نيز رشد بوقلمون خويش دارنده ويژگيهاي قابل طرحي است . نگهداري بوقلمون از دوران سلطنت شاه عباس صفوي در جمهوري اسلامي ايران مرسوم گرديده كه ابتدا ارامنه به رشد بوقلمون پرداختهاند اما ابعاد در استانهاي گيلان، آذربايجان ، خراسان و اصفهان هم عدهاي به اين عمل پرداختهاند . اگرچه رويش بوقلمون در مقايسه با پرورش ساير طيور پيشرفت كمتري نشان داده البته در حالا حاضر رويش صنعتي آن شروع گرديده و چنانچه بازار فروش قابل قبولي براي آن مهيا گردد اين حرفه نيز همانند بقيه رشتههاي رشد طيور مورد عشق سرمايهداران خواهد بود . در وضعيت كلي بوقلمون پرندهاي هست كه داراي جثه درشت بوده و بطور معمول وزن پرنده نر در سنين بلوغ در نژادهاي درشت جثه حدود 14-10 كيلوگرم و پرنده ماده 8-7 كيلوگرم هست و در نژادهاي كوچك جثه وزن نرها حدود 8 كيلوگرم و وزن مادههاي حدود 5 كيلوگرم ميباشد . طبق نظر كارشناسان تغذيه، مصرف گوشت بوقلمون در متعادل نگهداشتن وزن بدن بشر و تعادل اسيدهاي آمينه يكي از موثرترين غذاهاست بعلاوه گوشت بوقلمون دارنده بالاترين ميزان پروتئين و كمترين اندازه كلسترول هست . و سرشار از ويتامينهاي گروه B از گزاره نياسين و ريبوفلاوين بوده و قابليت و امكان هضم بالايي داشته و جهت تغذيه كودك ها و نوجوانان پيشنهاد گرديده ميباشد . رويش در بوقلمون يك عدد از صفات مهمي كه در برنامههاي اصلاح نژادي بوقلمون در نظر گرفته ميشود صفت رشد ميباشد كه پديده پيچيدهاي ميباشد و اكثر زمان ها بعنوان ارتقاء در ميزان و وزن بدن در طي يك زمان هنگامي مختص تعريف مي شود . اين ارتقاء مي تواند ناشي از تكثير سلولهاي بدن، ارتقا حجم آنها و تجمع مواد غير سيتوپلاسمي همانند چربي باشد . پرورش بعضا از بافتها همچون پوست عمدتاً ناشي از ارتقا در تعداد سلولهاست درحال حاضر آنكه بافتهاي عصبي، ماهيچهاي و استخواني فقط با افزايش در حجم سلول رشد مينمايند و تغيير و تحول وزن بافت چربي و پلاسماي خون با اخذ مواد بيولوژيكي سازمان نيافته از خون انجام مي گيرد . وراثت پذيري پرورش يا ارتقاء وزن در بوقلمون بالاست براين اساس انتخاب براي اين صفات كاملاً اثرگذار ميباشد و در راستي بوقلمونهاي مدرن پرندگاني هستند كه رشد سريعي داراهستند . يار با اندازه رويش بهبود صفات ظاهري بدن نيز اهميت فراواني دارد و توجه به صورت سينه منجر به ساخت سينههاي تماما گران قدر و ماهيچهاي شده مي باشد . تنوع در پرورش طيور ناشي از عواملي همچون توارث، مصرف خوراك، وضعيت محيطي و جنس ميباشد . صفت رشد توارث چند ژني دارد كه دست كم يك عدد از ژنهاي در دست گرفتن كننده آن متعلق به متاع ميباشد . در مورد هر حيواني بروز بضاعت و توان ژنتيكي از حيث رشد نيازمند دسترسي به مواد خوراكي كافي ميباشد در غير اين چهره بضاعت ژنتيكي آن از لحاظ رشد پايين حجابي از فقر غذايي پوشيده ميگردد . از طرفي فاكتورهاي فيزيكي نظير مرتبه حرارت ، نور، رطوبت، استرس و غيره با تاثير بر روندهاي فيزيولوژيكي بدن، پرورش را زير تاثير قرار ميدهند لذا به خواسته دسترسي به پرورش عالي در بوقلمون دامنههاي مطلوبي براي اين عوامل تعريف شده كه تثبيت كارداران در آن دامنهها، خودرو بيولوژيكي بدن بوقلمون را در جهت بروز توانايي رويش خويش حفاظت مي كند . در اكثر حيوانها نرها رويش بيشتري نسبت به مادهها دارند كه بوقلمون هم از اين قاعده پيروي مي نمايد و اين مسئله ناشي از تفاوتهاي ژنتيكي دربين دو كالا و وجود برخي از دست اندركاران متعلق به متاع موثر در رشد و تاثير هورمونهاي جنسي است و در وضعيت كلي نرها در سن 8 هفتگي به 20% وزن 24 هفتگي و در سن 16 هفتگي به 60% آن ميرسند و اين نسبت براي مادهها به ترتيب 25% و 70% مي باشد . به لحاظ مي رسد طيوري كه ساق و ران كوتاه داشته و از لحاظ وزني در حد قابل قبولي باشند از حيث گوشتي بودن نيز مطلوب خواهند بود . و تاثير والد نر در انتقال فاكتور عرض سينه به نتاج بخش اعظم از والد ماده مي باشد . توليدمثل در بوقلمون مرحله پايين توليدمثل (تعداد تخم، وزن تخم، باروري، جوجهدرآوري و قدرت زنده ماندن) كه عمدتاً در گلههاي پرورشي بوقلمون مشاهده ميگردد منجر به بالا بودن هزينه ساخت جوجه بوقلمون يك روزه مي گردد به اين ترتيب پيدا كردن روشهايي كه رشد دهندگان تجاري بوقلمون بوسيله آن ها بتوانند توان توليدمثلي بوقلمون را از لحاظ ژنتيكي ارتقا دهند و در عين حال صفات مربوط به رويش نيز در حد ايدهالي باقي بماند فراوان واجب و مهم ميباشد . توسعه تلقيح مصنوعي در بوقلمون كاملاً غير منتظره بوده و در سال 1937 جمعآوري موفقيتآميز مني از بوقلمون گزارش گرديد و بيست سال آنگاه زماني بوقلمونهاي سينه پهن به وجود آمدند تكنيك تلقيح تصنعي براي باروري قليل آنها قضيه اعتنا قرار گرفت . يك عدد از عامل ها مهمي كه در بازده توليد مثلي بوقلمون بسيار اصلي هست پديده كرچي مي باشد و تعيين بر عليه كرچي يكي از اهداف اساسي برنامههاي اصلاحي ميباشد و تلاشهاي متعددي براي برگرداندن بوقلمونهاي ماده به ايجاد مجدد تخم رخ ميگيرد و بوقلمونهاي كرچ از گله حذف ميگردند . بازده مصرف خوراك در بوقلمون دو ادله مشخصي كه در استفاده از خوراك طيور وجود دارااست يك عدد نيازهاي غذايي و ديگري بازده مصرف خوراك مي باشد و بازده مصرف خوراك مشخص و معلوم مي نمايد كه بوقلمون چه مقدار از خوراك را به بافتهاي بدني يا تخم تبديل مينمايد كه اين دستور نيز بستگي به نيازهاي غذايي پرنده و حصول مواد مغذي از جيره داراست كه ممكن ميباشد ذيل تاثير جيره قرار گيرد و در كل راندمان مصرف غذا صفت پيچيدهاي ميباشد كه عموماً بصورت «نسبت ارتقا وزن و يا اين كه توليد تودهاي تخم به اندازه غذا مصرف شده» تعريف مي شود و در هر رخ ضريب تبديل خوراك عكس آن ميباشد . هر مدل ارتقاء در بازده طعام و يا اين كه كاهش در ضريب تبديل طعام بيان كنده بهبود در بازده خوراك خواهد بود . امروزه نيز عليرغم اهميت زياد صفات تغذيهاي، اصلاحگران عملكرد بيشتري را براي گزينش جهت بهبود سرعت پرورش و تركيب بدن مبذول ميدارند كه اين دستور ناشي از وجود رابطه ژنتيكي كار كشته در بين راندمان تبديل طعام و سرعت رشد مي باشد . ضمن اين كه اندازهگيري وزن بدن در مقايسه با مصرف انفرادي خوراك به مراتب آسانتر ، با جزييات بيشتر و ناچيز هزينهتر مي باشد . از طرف ديگر پيشرفت ژنتيكي براي خصوصيات جنازه و پرورش نيز، به ادله بالا بودن توارثپذيري آنان سريعتر ميباشد . در كل نرها از لحاظ بازده مصرف خوراك نسبت به مادهها خوبتر ميباشند و همينطور آميختهها نسبت به والدين خالص خود بازده بهتري داراهستند و طيوران با بازده مصرف خوراك خوب تر داراي مكانيسم جذب رودهاي كارآمدتري هستند . مقايسه واريتهها و سويههايي كه اوزان بدني متفاوتي دارا هستند نشان مي دهد كه اصلي ترين بوقلمونها با كمترين مصرف غذا به ازاي هر واحد ارتقاء وزن، به وزن مورد حيث ميرسند مادههاي اصلاحي خوراك بيشتري را جهت ارتقاء وزن مصرف مي كنند . ارتقاء راندمان غذايي با سرعت پرورش همبستگي فراوان شديدي دارااست و از طرفي راندمان سويههاي بزرگتر بيشتر بوده و كوچكترين سويهها كمترين بازده را در استفاده از طعام نشان مي دهند . بوقلمونهاي نر از نظر بازده غذايي كارآيي بهتري داشته و نياز آن ها به پروتئين به ازاي هر كيلوگرم از ارتقاء وزن بدن نسبت به بوقلمونهاي ماده كمتر ميباشد . از لحاظ تاثير دما بر مصرف خوراك مشخص شده ميباشد كه وقتي دما به 5/37 درجه سانتيگراد برسد مصرف طعام به طور معنيداري كاهش مييابد و زماني دما به 10 جايگاه سانتيگراد نزول ميكند مصرف غذا به طور معنيداري افزايش مييابد . بوقلمونهايي كه رشد سريعتري دارند نسبت به آنهايي كه پرورش كندتري داراهستند هم در درون و نيز در دربين سويهها كارآيي بيشتري در تبديل غذا به گوشت دارا هستند . . تغيير و تحول تركيب تن با ارتقا وزن مطالعات بر روي تركيبات بدني بوقلمون (كه تحت تاثير مال و سن قرار دارد) نشان مي دهد كه درصد آلايش يافته تن با ارتقا سن پرنده بخش اعظم ميشود در همين درحال حاضر درصد ماهيچههاي سينه هم ارتقاء يافته و بر بر خلاف آن درصد ماهيچه پا كاهش مي يابد . در موقعيت كلي درصد گوشت بدن در نرها با افزايش سن عمده شده و در مادهها اثبات باقي ميماند . با ارتقاء وزن تن مقدار استخوان در نرها 10% و در مادهها 5% كاهش مي يابد . رابطه وزن تن با صفات توليدمثلي ارتقاء ميزان پرورش پرنده و به طبع آن افزايش وزن اثرات مختلفي را بر روي راندمان توليدمثلي داراست و همبستگيهاي ژنتيكي اين صفات در دامنه صفر تا خيلي منفي متعدد ميباشد اما بطور بي آلايش ميتوان اذعان كرد كه در نرها با ارتقاء وزن بدن توان توليد مثلي كاهش مييابد كه شايد برهان آن به مشكلها جفتگيري برگردد و در مادهها نيز با افزايش وزن ايجاد تخم كم مي شود . مشكلها پا در بوقلمون اختلال ضعف پا بصورت خميدگي بيروني يك يا اين كه هر دو مفصل پا ديده گرديده ميباشد و از زمانيكه صنعت رشد بوقلمون در سال 1940 گسترش پيدا كرد تشخيص داده شده ميباشد . برخي از مشكلها پا در بوقلمون منشا موروثي داراهستند بنابراين در برنامههاي تصحيح نژادي مي بايست كنار گذاشته شوند . بايستي دقت داشت بوقلمونهايي كه پرورش سريعي داراهستند عمده مستعد ناهنجاريهاي پا هستند شيوع اين دسته ناهنجاريها در نرها عمده بوده و علت آن را معمولاً به زيادي وزن در اين متاع نسبت مي دهند . كه در نرها در حدود 1/16% و در مادهها 8/4% مي باشد كه از سن 8-6 هفتگي شروع مي شود . و بعد به تدريج ارتقاء مييابد و در لاينهاي سنگين وزن شيوع اين مشكلها عمده از لاينهاي سبك وزن مي باشد .